به رسم عاشقی

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۱ مطلب با موضوع «من و اطرافیانم» ثبت شده است

ابتدا همسایه

سه شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۹، ۰۱:۵۵ ب.ظ

 

نگاه به بی بی بتول که کردم انگار در دنیایی دیگر بود، اصلا حواسش به حضور من نبود. خیلی دلم می خواست بدانم برای چه این طور غرق در دنیای ذهن و خیالش شده است. 
با سرفه ای اعلام حضور کردم، و دست هایم را در دست های خشک و زبر گذاشتم 
---- بی بی بتول چیزی شده است؟ انگار نگرانی؟ چیزی لازم داری برای بیاورم؟

---- ای مادر جان دلم از این زمان و ‌زمانه خیلی گرفته است.

---- قربان دل کوچکتان بروم، آخر برای چه مادر جان؟

---- از وقتی آقاجان خدابیامرزت مرا تنها گذاشت و شما بچه ها هر کدام دنبال سرنوشت خودتان رفتید حداقل دلم خوش به این همسایه ها بود. اختر خانم و مهری بانو مثل خواهر برای من بودند. که هر دو اسیر خاک شدند.
اما حالا .......

بی بی بتول آهی کشید و انگار بقیه ی حرف هایش را قورت داد اما من که دلم خیلی میخواست برایم کامل تعریف کند گفتم: اما چه بی بی جان؟

---- ای مادر قدیم ها وقتی همسایه ای مریض می شد، یا به کمک نیازی داشت، همه همسایه ها به عیادت و کمک او می رفتند، یکی ظرف هایش را می شست، یکی جارو می کرد، یکی برایش غذا آماده می کرد بلاخره هر کسی گوشه ای از کار را می گرفت. اما حالا اگر همسایه ای در خانه اش بمیرد اصلا کسی خبردار نمی شود.
---- بی بی جان حالا اینقدر خودت را ناراحت نکن .
 ---- ای عزیز مادر چطور ناراحت نشوم آن موقع ها همه همسایه ها در خانه یک همسایه جمع می شدیم و قرآن می خواندیم، درد و دل می کردیم اما حالا بعد چندین سال همسایگی، می بینی انگار همسایه ات مثلا دختری هم دارد. 
اما مادر جان من همین طور هم که هست همیشه برای همسایه هایم دعا میکنم هنوز حرف مادرم آویزه ی گوشم هست که می گفت: بتول دخترم مانند حضرت فاطمه باش که همیشه اول به فکر همسایه اش بود و همیشه اول برای همسایه اش دعا می کرد. 
بی بی بتول با روسریش اشک دور چشمش را پاک کرد و گفت: ای جانم به فدایت یا فاطمه بنت محمد

----------------------------
قال الامام الکاظم (ع): کانَتْ فَاطِمَةُ ع إِذَا دَعَتْ تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْمُؤْمِنَاتِ وَ لاَ تَدْعُو لِنَفْسِهَا فَقِیلَ لَهَا یا بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ (ص)إِنَّک تَدْعِینَ لِلنَّاسِ وَ لاَ تَدْعِینَ لِنَفْسِک فَقَالَتِ اَلْجَارَ ثُمَّ اَلدَّارَ. امام کاظم (ع) فرمودند: از موسی بن جعفر، از پدر بزرگوارش، از آبا گرامش علیهم السلام، فرمودند: هرگاه فاطمه علیها السلام دعا می نمودند، برای مومنین و مومنات دعا کرده و برای خود اصلا دعایی نمی فرمود. به ایشان عرض شد: ای دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله شما برای مردم دعا می کنید، چرا برای خویش دعا نمی فرمایید؟ فرمودند: ابتدا همسایه سپس اهل خانه.
شیخ صدوق، علل الشرائع، ج2، ص182

  • بهار بارانی